امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 16 سال و 7 ماه سن داره

امیر علی عشق زندگی من

پیش دبستان و تولد 6 سالگی

سلام عشقِ قشنگم .حالا دیگه 6 ساله شدی و امسال  میری پیش دبستان اولش میخواستم همون مدرسه زبان رو ادامه بدی . راستی اینقدر دیر اومدم اینجا که نتونستن بگم فونیکس رو تموم کردی و داشتی کتاب family& friend رو میخوندی که من تصمیم گرفتم بری پیش دبستان .آخه خیلی داشتی سختی میکشیدی مامانی خودت هم خسته شده بودی هرروز 3 صفحه مشق و یه دیکته و کلی هم حفظ کردنی گناه داشتیم هردومون خلاصه 11 مهر تصمیم گرفتم بزارمت یه پیش دبستان که از دوشنبه 14 مهر داری میری پیش دبستانی نسلِ نو اندیش.خدا رو شکر خیـــــــــــــــــــــلی خوشحال و همش از من تشکر میکنی که آوردمت اینجا . پنج شنبه 4 مهر هم تولدت بود که تو باشگاه کودک تماشا گرفتیم و خیلی خیلی به...
21 مهر 1392

تولد درسا

سلام عزیز مامان    دیروز 12 بهمن رفتیم تولد درسا دوست کلاس موسیقیت .عشق من یه کت سرمهای و کراوات نقره ای با شلوار جین و کفش پلو خوری پوشیدی  عزیزم ماه شده بودی .قربونت برم حوش تیپ کوچولو  راستی تو زبان هم کلی پیشرفت کردی .یه آقای به تمام معنا شدی باورم نمیشه اینقدر زود بزرگ شدی  واااااااای یادم رفت بگم دومین کنسرت موسیقیت رو هم برگزار کردی  تو آذر بود .پسرِ قشنگم تنها کسی که تک نوازی کرد تو بودی من کلی گریه کردم از خوشحالی . مریم جون (مربیت) گفت تو کلاس تنها کسی که تونست ریتم رو درست تشخیص بده و تنهایی همنوایی کنه شما بودی. وای که وقتی اینا رو میگفت چه قندی تو دلم آب میشد  مایه افتخار مامانی&...
13 بهمن 1391

homework

خدایا چقدر من کم تحملم    الان داری مشق مینویسی جونِ منو به لبم رسوندی خداااااااااااااااا ...
17 آبان 1391

مدرسه زبان

سلام عشقِ مامان  ببخش من همش تنبلی میکنم دیر دیر میام  از اول مهرماه میری مدرسه زبان .خیلی برات سخته باید بنویسی کلی مشق داری ولی خدارو شکر هم من راضیم هم خودت هرکس هم زنگ میزنه خونه زود گوشی رو برمیداری و توضیح میدی که چقدر با سواد شدی  عزیم اگه تو نبودی من چه کار میکردم  تمامِ دلخوشیِ زندگیم تویی .ولی چقدر بده که من اینهمه عصبی هستم  میدونم من خیلی مامانِ بدی هستم ولی چه کار کنم زندگی اینجوریم کرده .کاش میشد زمان به عقب برگرده .کاش میتونستم یه چیزهایی رو عوض کنم .کاش میتونستم تو رو با آرامش بزرگ کنم عذابِ وجدان دارم میدونم که خیلی بهت ضربه میزنم با رفتارم ولی مامان به خدا دستِ خودم نیست  تو به...
17 آبان 1391

آنتالیا

سلام گلکم 25 خرداد برای اولین بار شما از ایران خارج شدی رفتیم ترکیه کلللللللی هم حال کردیم هه هه    عزیزم قبلش هم مریض شده بودی و تمام دهنت آفت زده بود کلی وزن کم کردی (به جای من)   بعدش هم که اومدیم دوباره مریض شدی وای پدرم در اومد هروقت هم مریض میشی میای تو تختم میخوابی    بابات هم عصبانی میشه چون عادت میکنی و دیگه به زور برمیگردی به تخت خودت   وای که تا میگیم برو    بخواب مثل موش میدوی تو اتاق ما  آخه من با تو جه کار کنم عشقم؟ ...
15 تير 1391

اولین کنسرت امیرعلی

سلام جیگر طلای من امروز اولین کنسرتِ کلاس موسیقیت بود عشقم خیلی بامزه بود من که گریه ام گرفت حسابی  من ودایی اومده بودیم کلی ازت عکس و فیلم گرفتم  عزیزِ مامان هفته پیش خیلی مریض شده بودی تمام دهنت آفت زده بود روی زبون وگلوت هیچی نمیتونستی بخوری حسابی هم وزن کم کردی عزیزِ مامان عاشقتم عکسهای کنسرت رو هم میزارم بعدا   ...
20 خرداد 1391

بچه دوم

تا یادم نرفته این روزها همه بهم میگن یه نی نیِ ِ دیگه بیار خودت هم هفته پیش گفتی مامان شبی چرا یه کوچولو برام نمیاری ؟ منم گفتم دوست داری ؟ گفتی آره خوب بعد یک کم قکر کردی و گفتی نه مامان اینجوری دلت اوف میشه نمیخواد نی نی بیاری قربون مهربونیت برم عشق من خیلی دوست دارم  عزیزم یعنی همیشه اینهمه مهربون میمونی؟ قربونت برم هرروز داری بزرگ تر میشی میترسم امیرعلی خیلی میترسم  شاید خیلی خودخواهم دلم میخاد همیشه مال من باشی همیشه فسقلی ِ من باشی  ...
31 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

عشقم این عکس رو هم خونه مامان سهی گرفتیم قربون اون قیافه ات برم   عکس دوم هم که کاکایو خوردی تَرَسناک شدی    سومی هم رفتی بالای کمدت و شاکی شدی که چرا عکست رو گرفتم هه هه بچه پررو............... ...
31 ارديبهشت 1391